پیشنوشت 1: امروز که میخوام این نوشته رو بنویسم قصد دارم که قسمتهای بعدی این مطلب رو هم با افزایش تجربه کاربریم از فیدیبوک بنویسم. این نوشته بعد از چهار روز تجربه استفاده از فیدیبوک نوشته شده.
اصل مطلب: مدتهای طولانی بود که بین خریدن تبلت و کتابخوان برای خوندن کتاب مردد بودم، و از اونجایی که کلی کتاب کاغذی خریده بودم و توی صف خوندن بودند، تصمیم و خریدم رو به تعویق مینداختم. بالاخره کتابهام تا حد خوبی تموم شد و از یک طرف هم برنامهم طوری تغییر کرد که عمده کتابهایی که توی لیستم بود، نسخه انگلیسی بودند. این شد که مجبور شدم بالاخره تصمیم بگیرم.
چند وقت پیش توی دیجیاتو یه خبر دیده بودم که فیدیبو یه کتابخوان داده به اسم فیدیبوک. عملاً یه کتابخوان چینی رو از یه OEM خریده بودند و نرمافزار براش نوشته بودند، طوری که روش فیدیبو نصب باشه. قیمتش رو هم 550 هزار تومن اعلام کردند که یه کارت هدیه 100 هزار تومنی هم روش بود. عملاً میشه گفت 450 هزار تومن دستگاه به علاوه 100 هزار تومن کتاب.
آشنایی من با فیدیبو و طاقچه: چند وقتی بود که با طاقچه و فیدیبو آشنا شده بودم. تجربه خوندن یه کتاب هم روی فیدیبو و یکی هم روی طاقچه داشتم. بی رو در وایسی اصلاً تجربه لذتبخشی نبود. برای آدمی مثل من که مدتها بود کتاب رو روی کاغذ خونده بود، خوندن کتاب روی تبلت این احساس رو میداد که دارم یه سایت خبری یا یه مطلب روی تلگرام میخونم. همین باعث میشد که تمرکزم مشابه خوندن کتاب کاغذی نباشه. مطلب رو هم به اندازه کتاب جدی نمیگرفتم. حس کتاب رو هم اصلاً نداشت. یه مشکل خیلی جدی هم با نرمافزارشون داشتم.
من کتاب رو روی اپل آیپد ایر 2 میخوندم. این دو تا نرمافزار تا مدتها متن رو justify نمیکردند. همین به همریختگی متن توی صفحه باعث میشد که ذرهای حس خوندن کتاب نداشته باشی. به علاوه حتی توی نسخه جدید این نرمافزارها هم هنوز قابلیت هایلایت و خطکشیدن زیر متن و یادداشت برداری وجود نداره. جلّالخالق!
یه مشکل خیلی اساسی دیگه این بود که نوشتهها رو از یه حدی نمیشد ریزتر کرد. و ریزترین حالت باز هم برای من که کتاب کاغذی خونده بودم درشت بود. من کاری به این موضوع ندارم که ممکنه کوچیککردن نوشته باعث اذیتشدن چشم بشه، اما وقتی میشه چنین قابلیتی رو گذاشت، غلط میکنن اون برنامهنویسهای بیعقل کتابنخون این قابلیت رو حذف کنن. اینا اصلاً با مبحث طراحی تجربه آشنا نیستن. صرفاً یه اپراتور نرمافزار برنامهنویسین.
غیر از این دو تا مشکل اساسی، یه چیز دیگه هم توی این نرمافزارها اذیت میکنه: خیلی از کتابها روشون موجود نیست. و توی بعضی حوزهها که اصلاً کتابی موجود نیست. از اونجایی که من با صنعت نشر ایران خیلی آشنا نیستم، دلیلش رو نمیدونم. اما خیلی خوب میشه که به سرعت همه کتابهای بازار روی این بسترها موجود بشه. حداقل انتظار من اینه که همه کتابهایی که تازه منتشر میشن، نسخه الکترونیکشون هم منتشر بشه. نمونه اساسی حال حاضر: انسان خردمند از یووال نوح هراری.
تجربه خواندن کتاب روی تبلت: اما چرا با این تجربه مسخره از نرمافزارهای ایرانی باز هم میخواستم کتاب الکترونیک بخونم؟ به خاطر تجربه خوندن کتاب انگلیسی روی تبلت.
من تجربه زیادی از خوندن کتاب انگلیسی ندارم. یه چندتایی کتاب درسی بوده که خوندم. دو-سه مورد دیگه هم بوده که کتاب کاغذی انگلیسی خونده بودم و خب کار نسبتاً سختی بوده. خوندن کتاب انگلیسی برای آدمی که تجربه زیادی توی این حوزه نداره در ابتدای مسیر ناامیدکننده به نظر میرسه. مثلاً بسته به قطع کتاب ممکنه خوندن یک صفحه حتی تا 20 دقیقه و شاید بیشتر هم طول بشه. عملاً وقتی برمیگردی نگاه میکنی و میبینی که یک ساعت گذشته و فقط سه-چهار صفحه کتاب خوندی، کلاً قید کتاب انگلیسی رو میزنی و میری سراغ کتاب فارسی. اگه هم ترجمه اون وجود نداشته باشه، کلاً بیخیال میشی.
در ضمن، وقتی کتاب انگلیسی رو روی کاغذ میخونی و به یه کلمه جدید میرسی که ترجمهش قابل حدس نیست، و برای فهمیدن متن نیازه، پیدا کردن معنی اون توی دیکشنری خیلی غذابآوره. هم خوندن رو قطع میکنه، هم فرایند خوندن بیشتر طول میکشه، هم متن از دستت در میره.
اما خیلی از این مسائل رو میشه روی تبلت دور زد. مثلاً اندازه صفحه رو می شه کوچیک کرد و اندازه فونت رو بزرگ! در ضمن با نگهداشتن انگشت روی کلمه و انتخاب دیکشنری، بلافاصله ترجمه اون رو میبینی که خیلی کار رو راحت میکنه.
یه مسئله مهم دیگه هم اینه که چون بخش عمده تجربه من از مواجهه با متن انگلیسی به صورت الکترونیک و روی ابزارای دیجیتال بوده، حس بیگانگی با کتاب الکترونیک انگلیسی ندارم. یا حداقل مثل فارسی احساس بیگانگی نمیکنم.
قطعاً تجربه لذتبخش اول از خوندن کتاب Idea Factory روی آیپد هم باعث شده که حس خوبی نسبت به خوندن کتاب روی تبلت پیدا کنم. و همین باعث شده بود که فکر کنم فقط آیپد به درد خوندن کتاب میخوره!